دختر همسایه

بازدید :173
يکشنبه 20 بهمن 1398زمان :19:35
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

معرفي کتاب فرمول

آلبرت لزلو بارابسي ، محقق پيشرو و دانشمند، در اين اثر خود از راهکارهاي علمي رسيدن به موفقيت پرده برمي‌دارد.

بسيار پيش مي‌آيد که به پايان رساندن يک کار بزرگ و يا دستيابي به چيزي، به موفقيت ختم نشود؛ کاري که به ما محول شده بود را به پايان رسانديم اما ترفيع نگرفتيم، سخت کار کرديم اما توجهي که لايقش بوديم را دريافت نکرديم و يا ايده‌اي به ذهنمان رسيد و با ديگران درميان گذاشتيم اما هيچ جا از ما نامي آورده نشد. هميشه در گوشمان خوانده‌اند که استعداد و سخت‌کوشي کليد پيشي گرفتن از ديگران است؛ در دنيايي که امروزدر آن زندگي مي‌کنيم اما اين دو اصل معمولاً ما را به هدف دلخواهمان نمي‌رسانند.

لزلو بارابسي، يکي از متخصصان پيشرو، دانشمند شبکه و نويسنده‌اي است که متوجه اين فاصله ميان سخت‌کوشي و موفقيت شده است و در کتاب فرمول براي مخاطب آشکار مي‌کند که موفقيت درواقع چيست؛ موفقيت مجموعه‌اي است از اتفاقاتي است که بر اساس افکار اطرافيان و حس تحسين آن‌ها نسبت به شما شکل مي‌گيرند.

کيست که خواهان موفقيتنباشد؟! آن‌هم زماني که در يک فرمولساده و آماده جلوي‌مان است؟! بارابسي فيزيکداني است که به دانش شبکه روي آورده و تصميم گرفته تا موفقيت را موردمطالعه و موشکافي قرار دهد؛ او هزاران استاد، خلبان، قهرمان ورزشي و موسيقي‌دان موفق را بررسي کرده تا بيايد که آن‌ها چگونه و چه زمان به موفقيت رسيده‌اند. اين بررسي‌ها به ? قانون موفقيت انجاميد:‌

  1. عملکرد به موفقيتمي‌انجامد؛ اما زماني که نشود عملکرد را سنجيد، اين شبکه‌ها هستند که شما را به موفقيت مي‌رسانند. ديگر اهميتي ندارد که شما چه ميدانيد، اينکه چه کسي را مي‌شناسيد، يا بهتر بگويم، چه کسي شما را مي‌شناسد مهم است. اين شماييد که کار بزرگي مي‌کنيد اما مفيد خواهد بود اگر افرادي که پيش از شما کار بزرگي انجام داده‌اند و به آن مشهورند، شما را بشناسند و بدانند شما تا چه اندازه عالي هستيد.
  2. عملکرد حد و اندازه‌اي دارد اما موفقيتبي‌حدومرز است. سرعت شما در دويدن محدوديتي دارد؛ ميزان کيفيت کالاي شما سرحدي دارد؛ اما پولي که مي‌توانيد به جيب بزنيد و يا تعداد افرادي که مي‌توانيد بر آن‌ها تأثيرگذار باشيد سقفي ندارد.
  3. موفقيت‌هاي پيشين ‍‍‍ضربدر شايستگي مساوي است با موفقيت‌هاي بعدي؛ موفقيت‌ها و کاميابي‌هاي گذشته در رسيدن به موفقيت‌هاي بيشتر مفيد خواهند بود، به‌خصوص اگر کسي شما را به آن‌ها بشناسد. در حقيقت کاميابي‌هاي گذشته به شما کمک خواهند کرد که واقعاً عالي باشيد؛ پس اگر کسي شما را نمي‌شناسد، خود را افرادي وصل کنيد که شهرتي دارند. مردم به حرف کساني که مي‌شناسند توجه مي‌کنند، حتي اگر اين کار چندان عقلاني نباشد.
  4. موفقيتجمعي نيازمند تنوع و تعادل تمام اعضاي گروه است و بااين‌حال در آخر تمام اعتبار و امتياز گروه به يک نفر تعلق مي‌گيرد؛ اين پديده را در ورزش بيشتر شاهد هستيم. در مدرسه دقيقاً برعکس اين موضوع اتفاق مي‌افتد؛ آنجا يک نفر تمام ‌کار را انجام مي‌دهد و موفقيت نصيب تمام افراد گروه مي‌شود.
  5. موفقيتدر هر زمان با ثابت‌قدمي حاصل مي‌شود. هيچ‌گاه دير نيست. شما درست نمي‌دانيد کدام تلاشتان به آن هدف دلخواه خواهد انجاميد پس نااميد نشويد و دست از تلاش و سماجت برندارد. حالا حالاها زمان‌داريد.

فرمول رسيدن به موفقيتهمين است! عالي باشيد، کار بزرگي انجام دهيد، با افرادي که با شما متفاوت‌اند يا از شما بهترند در ارتباط باشيد، به تلاشتان ادامه دهيد و تسليم نشويد. اين هم راهي علمي.

در کتاب فرمول ، بارابسي تأکيد مي‌کند که جايگاه و احترام اجتماعي بايستي با ترکيب عمل و به رسميت شناخته شدن همراه شود؛ اين مسئله در دستيابي به موفقيت ضروري است. بارابسي کلان‌داده‌ها و موارد موردمطالعه و شواهد تاريخي را اهرمي قرار داده تا به‌وسيله‌ي آن قوانين نانوشته‌ي موفقيت را برملا کند و به اين پرسش بپردازد که چه کسي به‌راستي از ديگران پيشي مي‌گيرد و چرا؛ وي هم‌چنين به معرفي ?? قانون حاکم بر موفقيتمي‌پردازد و به مخاطب خود مي‌آموزد که چگونه به سود خود از آن‌ها استفاده کند را در دنياي امروزي مي‌آموزد.

کتاب فرمول با ترجمه‌ي حامد رحمانيان و از نشر نوين منتشر شده است.

مشاهده و خريد کتاب : https://www.cavack.com/Item/35327



مشاهده پست مشابه : نقد کتاب چرا ملت ها شکست مي خورند
برچسب ها کتاب, فرمول,
بازدید :148
چهارشنبه 27 آذر 1398زمان :16:27
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

معرفي کتابلامايونايتد

اثر اسکات آلن

سلام! من اسکات آلن و نويسنده‌ي کتابلاما يونايتد هستم. وقتي جوان‌تر بودم مي‌خواستم يک فوتباليست شوم، بعدها دوست داشتم در مسابقات بوکس شرکت کنم، بعدترها دلم مي‌خواست دلقک شوم و بعدترترها هم مي‌خواستم کارتونيست باشم و يک‌زماني هم کشته‌مرده‌ي راننده تاکسي شدن بودم! بزرگ‌تر که شدم، در ?? سالگي شروع کردم به نوشتن درباره‌ي فوتبال و با يک برنامه‌ي راديويي هم همکاري کردم. سه مقاله هم براي يک روزنامه‌ي غيررسمي يک مدرسه نوشتم که حسابي به دردسر افتادم.

عاشق غذاهاي تايلندي هستم و کيک‌هاي مادرم؛ البته نه باهم!دو تا کتابموردعلاقه دارم. راهنماي کهکشان براي هيچ‌هايکرها و جزيره‌ي گنج! کتاب رهنماي کهکشان براي هيچ‌هايکرها خيلي خيلي بانمک و احمقانه است و جزيره‌ي گنج هم داستان دزدهاي دريايي است! از اين بهتري ديگر چه مي‌خواهيد؟! يادم رفت بگويم عاشق چوب‌شور هم هستم! شايد از چوب‌شور خوردن زيادي است که اين‌قدر بانمک شده‌ام!

اگر يازده‌تا لاما از روي حواس‌پرتي خاکستر خفن‌ترين بازيکن فوتبال دنيا را بخورند چه مي‌شود؟ معلوم است ديگر! اين يازده لاما تبديل مي‌شوند به يک تيم فوتبال که هيچ تيمي حريفش نيست! تيم فوتبال لاما يونايتد با تلاش‌هاي مربي يازده‌ساله‌شان، تيم و دوست عجيب‌وغريبش، کايرو و برنده‌ي اسکاتلندي جام جهاني، مک کلاود، مي‌روند براي يک مسابقه‌ي مهم و محشر؛ اما کي دلش مي‌خواهد به يک مشت لاماي خنگ ببازد؟ هيشکي! تيم‌هاي رقيب دست به هر کاري مي‌زنند تا اما يونايتد را از ميدان به درکنند. پاي کاپ طلا که وسط باشد فوتبال هم براي خودش پر است از اين‌جور بدجنسي‌ها.

اين کتاب بسيار بامزه و خنده‌دار است. حتي اگر فوتبالي هم نباشيد عاشقش مي‌شويد. بعضي جاها هست که حتي ممکن است بلند قهقهه بزنيد! فقط تصور کنيد قيافه تيم‌هاي حريف وقتي مي‌بينند بايد با يازده‌تا لاماي چهارپا توي يک زمين فوتبال بازي کنند جوري است! تصويرگري‌هاي کتاب هم حرف ندارند. اين کتاب براي پسرهايي که خيال مي‌کنند از کتابخواندنخوششان نمي‌آيد و دخترهايي که خيال مي‌کنند از فوتبال خوششان نمي‌آيد و هرکسي که فکر مي‌کند لاماها بامزه‌اند، ضروري است!

حتي اگر از فوتبال چيز زيادي ندانيد و برخي قسمت‌ها را درجا متوجه نشويد بازهم مطالعه‌ي اين کتابحوصله‌تان را سرهايش مي‌آورد. بچه‌هاي ? تا ? سال حسابي با اين کتاب کيف مي‌کنند و بايد گفت که از کتاب‌هايي مثل خاطرات يک بچه‌ي چلمن و مجموعه کتاب‌هاي تايم گيتس تأثير تربيتي بهتري روي بچه‌ها دارد.

مجموعه کتاب‌هاي لامايونايتد با ترجمه‌ي محمدحسين واقفاز انتشارات هوپامنتشرشده است.

https://www.cavack.com/Item/26770



مشاهده پست مشابه : کتاب جنگ‌هايي که دنيا را تغيير دادند
بازدید :240
دوشنبه 18 شهريور 1398زمان :0:56
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
  • 5

کتابتمام نورهايي که نمي‌توانيم ببينيم

داستاني درباره‌ي اخلاق، علم و رژيم اشغالگر نازي

اگر تعطيلات چندروزه و يا مسافرتي در پيش داريد و اين کتاب به تورتان خورده است، مي‌شود بهتان گفت خوش‌شانس. اين رماناز آن‌هايي است کهنمي‌شود زمين گذاشت؛ نويسنده چنان بااستعداد و چيره‌دستي اين رمان را به نگارش درآورده که مي‌شود از کم و کاستي‌هاي ادبي آن چشم‌پوشي کرد.

بياييد ابتدا درباره‌ي نکات مثبت حرف بزنيم: داستان در آلمان و فرانسه و در زمان اشغال فرانسه توسط رژيم نازي اتفاق مي‌افتد. از برخي جزييات مي‌شود دانست که دوئر هنوز در دنياي کتاب‌هاي دوران کودکي‌اش سير مي‌کند؛ مِري-لار دختر کوچولوي فرانسوي است که نابينا و بي‌مادر است؛ کک‌ومک صورتش خواننده را ياد پوليانا و آنشرلي، دختري با موهاي قرمز مي‌اندازد. وارنر فِنينگ و خواهرش ژوتا دو کودک يتيم‌اند که دريکي از مراکز معدن کاري آلمان زندگي مي‌کنند. موهاي وارنر به‌مانند برف سفيد است و اگر با او در يک اتاق تنها باشيد مثل آن است که «با يک کپه پر در يک اتاق تنها باشي». شايد وارنر ريز جثه باشد اما هيچ شباهتي به پيترپن ندارد. او بسيار باهوش است و علوم مختلف را سريع مي‌آموزد؛ به‌طور دقيق اگر بخواهم بگويم وارنر به راديوها و پيچيدگي ساختارشان علاقه‌مند‌است. وارنر مي‌تواند هر چيزي را تعمير کند.

مري لار ولي داستان کهشروع مي‌شود شش سال دارد؛ با پاپاعزيزش در پاريس زندگي مي‌کند. پاپا قفل‌ساز است و کليددار موزه‌ي ملي طبيعت است. آنجا، زير طاق‌ها، الماس نفرين‌شده‌اي پنهان است، به رنگ دريا کهبه نقره‌اي ميزند و ميانش سرخ‌فام است. به الماس ميگويند درياي آتش.

پاپاي مري لار براي خانه‌ها و خيابان‌هاي پاريس جورچين‌هاي جورواجور و مينياتور هم مي‌سازد. مينياتورها به مري لار کمک مي‌کنند تا ياد بگيرد از انگشتانش به‌جاي چشم‌ها استفاده کند و شهر را مجسم کند. مري لار مي‌تواند کتاب‌هايي که به خط بريل نوشته شدند را بخواند و به کمک همين کتاب‌ها نهايتاً مي‌تواند از ويراني و تخريب رژيم اشغالگر نازي جان سالم به درببرد. اگر چارلز ديکنز زنده بود اين کتاب را به علاقه مي‌خواند، در آينده‌ي مري لار اما ژول‌ورن و داروين نقش کليدي بازي مي‌کنند. او دور دنيا در هشتاد روزو بيست هزار فرسنگ زيردريا و سفر با بيگل، اثر چارلز داروينرا با شوق مي‌خواند.

استعداد و هوش وارنر توجه نازي‌ها را به خود جلب مي‌کند و درنهايت او را به مدرسه‌اي ملي مي‌فرستند تا در آنجا به همراه نخبه‌هاي ديگر براي خدمت به رايش سوم آموزش ببيند. فصل‌هايي که در آن به آموزش وارنر و سرنوشت دوستش، فردريک که داستان او و وحشي‌گري‌هاي رژيم نازي بسيار خواندني است، از جذاب‌ترين بخش‌هاي کتاباست. نثر دوئر در اين بخش‌ها سبب مي‌شود مخاطب از خود بپرسد چطور چنين کارهايي از مردم ساده‌ي آلمان بر آمد و تا زماني که اين سؤال در ذهن خواننده تداعي مشود نثر دوئر به هيچ تزيين و يا تصحيحي نياز ندارد.

مري لار و پدرش در سال ???? در حالي از پاريس فرار مي‌کنند و به سنت مالوپناهنده مي‌شوند کهالماس درياي آتش را به پدر واگذار کرده‌اند. نبوغ وارنر سبب مي‌شود تا او را براي رديابي پيام‌هاي مخابراتي که بين روسيه و اروپاي مرکزي ردوبدل مي‌شود به‌کارگيرند و بعدها که به سنت مالو فرستاده مي‌شود، عموي بزرگ مري لار از فرستنده راديويي او به سود جبهه‌ي مقاومت استفاده مي‌کند. دو ماه بعد از استقرار نيروهاي متحدين در فرانسه که نيروهاي هوايي امريکا شهر کولوم هنگ‌کنگ را با خاک يکسان کردند، جست جو براي الماس درياي آتش هنوز ادامه داشت.

دوئر بناي کتابش را از خيال و دست‌يافته‌هاي علمي و طبيعت مي‌سازد. امواج راديويي و اطلاعاتي که از طريق آن‌ها منتقل مي‌شد براي رژيم نازي روش تازه‌اي بود تا بتوانند از اين طريق پيشرفت علمي و ذات خوب بشريت را براي رسيدن به اهداف خود به‌کارگيرند؛ حلزون‌ها، ليسک ها، جانوران زمين و آسمان، خواص سنگ‌هاي قيمتي و مواد معدني و هر فناوري و دست‌يافتي که توسط رژيم نازي گرد هم آمده بود، به قلم دوئر در اين کتاببه سرچشمه‌هاي شگفتي بدل شدند.

متأسفانه بايد ذکر کرد کهنثر دوئر گاهي ناخوشايند، بيش‌ازحد احساسي و يکسره و بي توقف است. صد صفحه‌ي اول کتاب ، به دليل وجود جملات کوتاه کهيادآور پيام‌هاي مخابراتي هستند و به دليل وجود اصطلاحات آمريکايي فراوان، کمي خسته‌کننده است. از سوي ديگر گوش دادن به افکاري که در سر مري لار، وارنر و ديگر شخصيت‌ها، چه آلماني و چه فرانسوي مي‌گذرد تا حدي عجيب است. براي مثال در جاي يکي از شخصيت‌ها اين جمله را ادا مي‌کند که: وارنر، نبايد انقدر بلندپروازي کني! پياده‌روها، آپارتمان‌ها، استفاده از «حتماً» به‌جاي «بله»، همگي نشان از اين دارند که دوئر به هنگام تأليف کتابش تحقيق مفصلي هم در مسائل تاريخي کرده است. هيچ اسمي نيست که بالاي صفحه بيايد و حداقل يک صفت همراهش نيامده باشد؛ و افسوس که گاهي تعداد اين صفت‌ها به دو يا سه صفت هم مي‌رسد. نکته اينجاست که اين جزئيات و صفات زياد و بسيار هم متنوع‌اند. چشم‌ها آماده‌ي خواب بودند، شب‌ها از نور ستاره‌ها روشن و مرغ‌هاي دريايي چون مرمر سفيد بودند. «گرداگرد زمين‌ها حصار بود» ديگر صبر خواننده را لبريز مي‌کند؛ و به همين دليل است که رمان بيش‌ازحد طولاني است.

بااين‌حال اغلب دوئر به خود مي‌آيد و شروع به گفتن خود داستان مي‌کند و دست از زياده‌گويي برمي‌دارد. گرچه جزييات کمي بيش‌ازحد لازم است اما بايد گفت کهتوجه دوئر به جزئيات و ريزه‌کاري‌هاي داستان بي‌بديل است. خواننده دائم مي‌خواهد بداند چه بر سر مري لار، پدرش، عمويش، وارنر و ژوتا مي‌آيد. دوئر انرژي خود را صرف چنين داستان معرکه‌اي کرده و بي‌انصافي است اگر کاستي‌هايش را بر او نبخشيم.

اين کتاب توسط انتشارات کوله پشتي و با ترجمه‌ي مريم طباطبائيها منتشر شده است. خريد اينترنتي کتاب از لينک زير :

https://www.cavack.com/Item/3204



مشاهده پست مشابه : کتاب شوري در سر
درباره ما
اطلاعات کاربری
نام کاربری :
رمز عبور :
آرشیو
خبر نامه


معرفی وبلاگ به یک دوست


ایمیل شما :

ایمیل دوست شما :



چت باکس




captcha


پیوندهای روزانه
  • آرشیو لینک ها
آمار سایت
  • کل مطالب : 80
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 3
  • تعداد اعضا : 0
  • بازدید امروز : 21
  • بازدید کننده امروز : 22
  • باردید دیروز : 47
  • بازدید کننده دیروز : 7
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 384
  • بازدید ماه : 1057
  • بازدید سال : 3227
  • بازدید کلی : 35339
کدهای اختصاصی